Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-07@11:34:41 GMT

دیدار خبرنگاران ایسنا قزوین با مادر «شهید برمایون»

تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۲۴۳۷۳

دیدار خبرنگاران ایسنا قزوین با مادر «شهید برمایون»

ایسنا/قزوین خبرنگاران ایسنا در قزوین به مناسبت روز بزرگداشت شهدا با مادر شهید جاویدالاثر «اکبر برمایون» دیدار و گفت‌وگو کردند.

چند روز قبل از روز گرامیداشت مقام شهدا، در جلسه تحریریه مقرر کردیم که امسال به همراه خبرنگاران به منزل یک شهید جاویدالاثر برویم و احوالی از مادر شهید که هنوز چشم به راه است بپرسیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هرکس پیشنهادی داد و قرار شد از چند نفر از رزمندگان قدیمی که می‌توانند راهنمایی‌مان کنند کمک بگیریم، دیگر درباره اینکه به چند گزینه رسیدیم و با خانواده چند نفر تماس گرفتیم و به خاطر بیماری یا کهولت سن دیدار میسر نشد، سخنی نمی‌گویم اما در نهایت قرار شد به منزل شهید جاویدالاثر «اکبر برمایون» برویم.

شهید اکبر برمایون هفتم آذر ۱۳۴۰، در شهر قزوین به دنیا آمده است. پدرش قربانعلی، میوه فروش بود و مادرش سکینه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه و در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان سرباز در جبهه حضور یافت و در روز ۲۹ تیرماه سال ۱۳۶۱، در طلائیه به شهادت رسید و هنوز اثری از پیکرش به دست نیامده است.

آری منزل شهید برمایون مقصد ما در روز دوشنبه ۲۲ اسفند ماه است. دوشنبه‌ها معمولاً برای خبرنگاران روز شلوغی است، این دوشنبه هم هر کدام از بچه‌ها برای پوشش خبری یک برنامه رفته‌ بودند اما هر طور که شده خودشان را رساندند و همگی باهم به طرف آدرسی که داشتیم به راه افتادیم.

همزمان که دکمه آیفون را فشار دادم در ذهنم چهره مادر شهید که تا حالا ندیده بودم را تصور کردم، اما مادر شهید آنقدر سریع از پشت آیفون با صدای گرم و دلنشینش به داخل دعوتمان کرد که تصورات ذهنی‌ مرا به هم ریخت و غرق در آن صدای مهربان شدم.

در آپارتمان را خودش برایمان باز و ما را به داخل خانه دعوت کرد، خانه‌ای که به اعتراف همه بچه‌های خبرگزاری آرامش داشت. دخترها از همان لحظه ورود باب خنده و شوخی را باز کردند و حاج خانم که نامش «سکینه کچه‌مرزی» است برایمان دعای خیر می‌کرد و شیرینی و میوه‌ای که قبل از رسیدن ما مرتب روی میز چیده شده بود را تعارف‌مان می‌کرد.

فرصت را غنیمت شمردم و از او خواستم برایمان از خاطرات گذشته‌اش بگوید. خانم کچه‌مرزی درحالی که قربان صدقه حنانه (دخترم) می‌رفت، درباره فرزندش به چند نکته اشاره کرد: سربه‌راه، درس‌خوان، دوچرخه‌سوار حرفه‌ای، کمک به پدر و مادر، انجام واجبات مثل نماز و روزه و پرداختن به مستحباتی مثل دعای کمیل و داشتن دوستان خوب؛ این را که گفت ناخودآگاه زیرلب زمزمه کردم: آری دوستانی بهتر از آب روان و خدایی که در این نزدیکیست...

حاج خانم که داشت به بچه‌ها میوه و شیرینی و آجیل تعارف می‌کرد به درد و دیوار خانه بیشتر دقت کردم، عکس‌های شهید بر در و دیوار بود، یک دوچرخه قدیمی گوشه اتاق قرار داشت و یک تسبیح هزارتایی روی یکی از مبل‌ها جاخوش کرده بود.

خانم کچه‌مرزی که روی مبل نشست و عصایش را پایین پایش گذاشت از او پرسیدم ماجرای آن دوچرخه گوشه اتاق چیست؟ و مادر با لبخند پاسخ داد که اکبر به شدت به دوچرخه‌سواری علاقه داشت و به‌صورت حرفه‌ای دوچرخه سواری می‌کرد، یکی از علایقش گذراندن غروب پنجشنبه و جمعه در امامزاده باراجین بود؛ هرقدر که مشغله‌ کاری داشت وقتش را برای این زیارت خالی می‌کرد و اغلب اوقات مسافت طولانی خیابان تبریز تا امامزاده باراجین را رکاب می‌زد.

این مادر شهید ادامه داد: پسرم علاوه بر اینکه خودش اهل خودسازی بود به رشد روحی خواهر و برادرهایش هم اهمیت می‌داد، در جلسات مرحوم کافی شرکت می‌کرد و اصرار به حضور دیگران هم داشت و اگر موفق نمی‌شد که آن‌ها را با خود همراه کند، با ضبط صوت به جلسه می‌رفت و علاوه بر گوش دادن، صحبت‌های مرحوم کافی را هم ضبط می‌کرد تا ما هم که در منزل ماندیم از آن سخنان بی‌بهره نمانیم.

به اینجا که رسید خندید و خاطره روزی را تعریف کرد که اکبر فراموش کرده بود دکمه روشن ضبط صوت را فشار دهد و یک ساعت تمام ضبط صوت خاموش را بالای سرش نگه داشته تا صدای مرحوم کافی را ضبط کند و دست آخر هم متوجه شده نوار خالی مانده است.

از حاج خانم خواستیم درباره اعزام پسرش به جبهه برایمان بگوید و او بیان کرد: آن روزها یکی از پسرانم در اثر سانحه‌ای در مدرسه فوت کرده بود و هنوز سالگردش فرا نرسیده بود که اکبر آمد و اجازه خواست به جبهه برود. برای ما سخت بود که بعد از دست دادن مصطفی بخواهیم اجازه دهیم که اکبر برود؛ اما اکبر وقتی با ممانعت ما مواجه شد فقط یک جمله گفت و سکوت کرد، گفت: اگر من و جوانان امثال من به جبهه نرویم دشمنان به این مملکت مسلط می‌شوند و دیگر از اسلام و انقلاب و ناموس هیچ باقی نمی‌ماند. این را گفت و ما دیگر چاره‌ای جز تسلیم شدن نداشتیم، تسلیم اکبر نشدیم، تسلیم اراده و رضای خداوند بودیم.

وی تعریف کرد: با دوستش که از قضا نام او هم اکبر بود، راهی شد، با دهان روزه رفت، می‌دانستیم عملیات در پیش است، ده پانزده روزی از عملیات گذشت و خبری از اکبر نشد، دائم از معراج شهدا پیگیر آمار مجروحان، شهدا و اسرا بودیم و آن‌ها هم هربار وعده ۱۰ بیست روزه به ما می‌دادند. دست آخر هم گفتند مجروح و شهید و اسیری از آن عملیات باقی ‌نمانده است، اما هیچ خبری از اکبر من نشد.

این مادر شهید ادامه داد: و حالا که چهل سال از آن روزها می‌گذرد هنوز هم هیچ رد و نشانی از اکبر پیدا نشده است و سنگ مزار خالی او در گلزار شهدا مأمن و ملجأ درد دل‌های من شده است. وقتی سر مزار خالی‌اش می‌روم‌، افرادی را می‌بینم که عرض ارادت می‌کنند و التماس دعا دارند، می‌گویند ما برای حاجاتمان اکبر آقای شما را شفیع قرار دادیم و به حاجاتمان رسیدیم و من سجده شکر به جای می‌آورم که اگرچه اکبرم کنارم نیست اما نام و یادش موجب عزت، آبرو و سربلندی ما شده است.

از او خواستیم نصیحتمان کند و خانم کچه‌مرزی گفت: عزیزانم بدانید صراط مستقیم یکی است، دامن اهل‌بیت (ع) را رها نکنید و همواره خود و زندگیتان را مدیون آنان بدانید. از انتخاب دوست و رفیق خوب و خدایی غافل نشوید که سعادت و شقاوت شما به این انتخاب گره خورده است.

خانم کچه‌مرزی در پاسخ به سؤال یکی از بچه‌ها که درباره ارتباط روحی او با پسرش پرسیده بود؛ بیان کرد: در این چهل سال فقط یک بار خواب اکبرم را دیدم که به خانه آمد و نامه‌ای به من داد، گفتم پسرم دیگر اجازه نمی‌دهم بروی، خیلی دیرآمدی باید بمانی، گفت مادر دیگر رفتن و ماندنم در اختیار من نیست، باید زود برگردم و به سرعت از خانه رفت و من هر بار که شهید گمنام یا تفحص شده می‌آورند چشم‌ به‌راه گمشده‌ام هستم و دلتنگ که می‌شوم در تنهایی خودم نجوا می‌کنم، روضه می‌خوانم و اشک می‌ریزم...

حاج خانم این سخنان را گفت و درحالی که بغض کرده بود زیر لب زمزمه کرد: خوش آن روزی در این خانه/ کشیدم موی تو شانه/ خوش‌ آن روزی که در خانه/ تو را بستم به گهواره/ لالالالا، لالا گفتم لالالالا، لالا گفتم...

بچه‌ها هم بغض می‌کنند و من فکر می‌کنم چند مادر دیگر مثل او در این سرزمین هنوز چشمشان به راه مانده تا عزیزشان را در آغوش بگیرند و چند مادر بی رسیدن به آغوش فرزند... حاج خانم صدایم می‌زند و رشته افکارم پاره می‌شود؛ می‌گوید برای حنانه و بقیه بچه‌ها میوه بگذارم، تعارف‌هایش مرا به یاد مادربزرگم می‌اندازد لبخند می‌زنم و چشم بلندی می‌گویم و ظرف میوه را به بچه‌ها تعارف می‌کنم.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری قزوين روز بزرگداشت شهدا استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی فرهنگی و هنری استانی شهرستانها چهارشنبه سوري استانی ورزشی استانی سیاسی استانی علمی و آموزشی استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی فرهنگی و هنری استانی شهرستانها مادر شهید حاج خانم بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۲۴۳۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یادواره شهدای اردیبهشت ماه قزوین برگزار می‌شود

به گزارش خبرگزاری مهر، سمیه اسمعیلی اظهار کرد: به‌مناسبت سالگرد شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و یادبود شهدای عملیات ظفرمند «الی بیت‌المقدس»، یادواره شهدای اردیبهشت ماه قزوین و حومه برگزار می‌شود.

وی افزود: این یادواره با هدف زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره شهدا و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در حسینیه امامزاده حسین (ع) برگزار خواهد شد.

این مسئول بیان کرد: همچنین همزمان با این یادواره یاد و خاطره والدین شهدا که طی اردیبهشت ماه سال‌های گذشته دار فانی را وداع گفتند، گرامی داشته می‌شود.

اسمعیلی گفت: این یادواره، پنج‌شنبه، بیستم اردیبهشت ماه، از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ با حضور مسئولان استانی و مردم شهیدپرور قزوین و خانواده شاهد و ایثارگر برگزار می‌شود.

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین افزود: مدعوین شرکت‌کننده پس از برگزاری یادواره شهدا در گلزار شهدای قزوین حضور می‌یابند و ضمن قرائت فاتحه، با آرمان‌های آنان تجدید میثاق می‌بندند.

جهت دانلود پوستر اعلامیه شهدای اردیبهشت ماه در کانال اطلاع‌رسانی یادواره‌های شهدای استان قزوین عضو شوید.

کد خبر 6098358

دیگر خبرها

  • ننه گلبهار دوستت داریم
  • واکنش علی مطهری به نوازنده دف زن در مراسم سالگرد پدر
  • یادواره شهدای اردیبهشت ماه قزوین برگزار می‌شود
  • علی اکبر صالحی با سفیر عربستان دیدار کرد
  • واکنش مطهری به ماجرای دختـر دف‌زن | خانم‌های مجلس به لاک غلیظش معترض بودنـد!
  • شهادت نوزاد نجات یافته از شکم مادر شهید + فیلم
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
  • ترافیک سنگین در محورهای خروجی گیلان
  • آسمانی شدن مادر شهید آسوده در دزفول
  • استان قزوین میزبان شهید گمنام